مطالب بامزه و خنده دار ⎝⓿⏝⓿⎠ ، اعتراف هاي بامزه .خاطرات با مزه . سوتی ها بامزه.چرت و پرت،.. مطالب بامزه و خنده دار |
|||
.ﺑﭽﻪ کوچولو هه ۲ ﺗﺎﻣﮕﺲ رو ﺭﻭﻫﻢ ﺩﻳﺪ، ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﭘﺮﺳﻴﺪ :ﻣﮕﺴﺎ ﻧﺮﻭﻣﺎﺩﻩ ﺩﺍﺭﻥ؟
دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:چای بدون قند با شیرینی من, :: 1:48 :: نويسنده : امیرعلی دوست دخترم داشت چایی میخورد ... دختره ﺑﻬﻢ پیام ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ ........ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ نظر دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:امید وارم از گشنگی بمیره, :: 1:38 :: نويسنده : امیرعلی ﺑﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﻫﻨﺶ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻧﻤﯿﺎﻡ ...!!! ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﮔﺸﻨﮕﯽ ﺑﻤﯿﺮﻩ ... ﺍﺣﻤﻖِ ﮐﻔﺎﺻﺼﺼﺼﺼﺼﺼﻂ !!!خخخخخخ یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:هیجا مث خونه آدم نمیشه, :: 1:36 :: نويسنده : امیرعلی خداییش هیچجا مثله دستشویی خونه خود آدم نمیشه؟ به جون مادرم قسم می خورم نظر بدم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا قسم خوردی باید نظر بدی
ﺑﭽﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﻴﭙﺮﺳﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮐﻴﻪ؟؟؟ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﻴﮕﻪ : ﻭﻗﺘﻲ ﺁﺵ ﻣﻴﺨﻮﺭﻱ ﻣﻴﺪﻭﻧﻲ ﮔﻮﺯﺕ ﻣﺎﻝ ﮐﺪﻭﻡ ﻟﻮﺑﻴﺎ ﺑﻮﺩﻩ؟ داداشم رفته بود دستشویی که یهو برقا رفتن و داداشم شروع کرد به جیغ زدن و داد و بیداد کردن، بدو بدو رفتیم پیشش دیدم از ترس قرمز شده و میلرزه، میگم چی شده؟ میگه تو دستشویی داشتم زوووور میزدم یهو که برقا رفت ترسیدم فکر کردم از بس زور زدم چشمام درومده جمعه 29 فروردين 1393برچسب:به سلامتی پسری ک این قدر مرد شده, :: 22:49 :: نويسنده : امیرعلی ﺑـﻪ ﺳـﻼﻣﺘﯽ نه اینکه نخواما ! دخترا یک ساعت برن خونه خالی زن میشن ، @ولی پسرا دو سال باید برن سربازی که مرد بشن .
گوه تو زندگی ...شانس نداریم....
ﻳﻪ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﺍﮔﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﺎ ﺭﮊ ﻟﺐ ﺑﺮ ﻣﻴﮕﺸﺘﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﮐﺎﺭﺷﻮﻥ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﻮﺩ ... ﺟـــﺎﻣــﻌــﻪ ﻣــﺎ ﺑــﯿـــﺸـــﺘـــﺭ ﺣـــﺸـــﺮﯾـــﻪ ﺗـــﺎ ﺑـــﺸـــﺮﯼ ,,. :|
هرکسم قبول نداره. اصن غلط کرده قبول نداشته باشه امروز یه دختره تو خیابون بد پیچید جلوم جمعه 29 فروردين 1393برچسب:همه رو به راه راست هدایت میکنم, :: 1:6 :: نويسنده : امیرعلی ما از اوناشیم که همه رو به راه راست هدایت می کنیم
چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:آسان ترین روش شاد بودن, :: 1:44 :: نويسنده : امیرعلی مگر نمیدانی بزرگترین دشمن آدمی، فهم اوست؟
تا میتوانی خر باش تا خوش باشی! ﺑﭽﻪ ﺟﻮﻥ ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﯿﺮ ﺑﻮﺩﯼ ﺟﻠﻮ ﺷﺎﺷﺘﻮ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯽ ﻧﻪ
اﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ ﮐﺪﺍﻡ ﻗﺴﻤﺖ ﺑﺪﻥ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﺑﺸﻪ ﺳﺎﯾﺰﺵ 15 ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﯿﺸﻪ . سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:داستان دخترک و راننده تاکسی, :: 1:55 :: نويسنده : امیرعلی :دختری سوار تاكسي شد و کنار يك روحاني جوان و زيبا نشست او به روحاني نظر داشت ولی روحاني جوان از قصد دختر با خبرشد و زود پیاده شد... راننده تاكسي که متوجه شده بود به دختر جوان گفت: روحاني شبها درقبرستانی مشغول عبادت است..تو امشب با لباس فرشتها برو و بگو من از طرف خدا آمده ام... دختر جوان رفت و نصفه شب که روحاني مشغول دعا بود به پیش او رفت و درخواست خود را در لباس فرشته گفت... روحاني با هزار زور قبول کرد.. وقتی که کارشون تموم شد دختر ماسک خود را برداشت و گفت: سوپرایز... ! من همون دختر توی تاكسيم....!!!! روحاني هم ماسک خود را برداشت و گفت: زرشک!!! منم راننده تاكسيم..!!! سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:بچه ها لطفا زیاد نظر بدی, :: 1:16 :: نويسنده : امیرعلی بچه ها لطفا زیاد نظر بدید.
تجربیات تو پارک نشسته بودیم یه دختره داشت رد می شد بعد پسر خاله7-8سالم بهش متلک پروند. از ما گفتن بود
ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑــــﺪ ﻧﺸﯽ !
ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﺧـــﻮﺏ ﺑﻮﺩی ! سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:شباهت کیسه برنج و دختر, :: 1:3 :: نويسنده : امیرعلی هیچ دقت کردین پسرا جونشون درمیاد یه کیسه برنج 20کیلوی رو بلند کنن!!!! * * * * *
بعد دوست دختر65کیلویشو مثل قوطی کنسرو بلندمیکنه!
خخخخخ سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:شباهت کیسه برنج و دختر, :: 1:3 :: نويسنده : امیرعلی هیچ دقت کردین پسرا جونشون درمیاد یه کیسه برنج 20کیلوی رو بلند کنن!!!! * * * * *
بعد دوست دختر65کیلویشو مثل قوطی کنسرو بلندمیکنه!
خخخخخ به بعضيام باس گفت: من سر تا پام یه قرونه...قبول..! یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:کبوتر با کبوتر باز با باز , :: 1:32 :: نويسنده : امیرعلی کبوتر با کبوتر باز با باز اما لاشی کند با هر دو پرواز یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:یارانه گرفتن حرام است, :: 1:31 :: نويسنده : امیرعلی اینجور که داره پیش میره... فکر کنم کم کم فتوا صادر کنن هرکس طالب یارانه گرفتن باشد... از دین برگشته و مرتد میباشد... همانا ریختن خون او واجب و اجر اخروی دارد..! چند سال عروسی یکی از فامیلا بود، ما طرف داماد بودیم، عروسی تو یه خونه بزرگ برگزار شده بود، عصر بود من دستشویی شدید داشتم، یه دستشویی تو حیاط بود.رفتم جلو دستشویی دیدم یکی داخله منتظر شدم تا بیاد بیرون ، وقتی طرف اومد بیرون یه مرد تقریبا 150 کیلویی از خانواده عروس بود، خلاصه رفتم تو دستشویی گلاب به روتون چشمتون روز بد نبینه یه کاری کرده بود به قطر تقریباً 5 اینچ و طول حدوداً 25 الی 30سانتیمتر، طوری که از اون سوراخه پایین نمیرفت.... نزدیک بود حالم به هم بخوره ... از دستشویی کردن پشیمون شدم... اومدم بیرون دیدم 2تا دختر منتظر دستشویی هستند... تا من اومدم بیرون، یکیشون زودی رفت تو. منم زود دور شدم ... لامصبا تا آخر عروسی هرجا منو میدیدن با انگشت منو به همدیگه و دوستاشون نشون میدادن... خدا نصیبتون نکنه تهمت ناروا بد چیزیه!!! موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|