مطالب بامزه و خنده دار ⎝⓿⏝⓿⎠ ، اعتراف هاي بامزه .خاطرات با مزه . سوتی ها بامزه.چرت و پرت،..
مطالب بامزه و خنده دار
 
 
شنبه 15 تير 1392برچسب:گوله نمك, :: 19:48 ::  نويسنده : امیرعلی

من اولش ، یه گوله نمك یددار بودم بعدش دستو پا در آوردم،


گفتم شماهم درجریان باشید !
......!!!!



شنبه 15 تير 1392برچسب:پارتی , سکس پارتی, :: 19:45 ::  نويسنده : امیرعلی

 

این پارتی بمناسبت جشن تولد یک سالگی دختر

یکی از برج سازان تهران برپا شده بود
تصاویری که مشاهده می فرمایید

از این مراسم لهو لعب گرفته شده است

اکثر دختر و پسرهای حاضر در این پارتی در زمان دستگیری

در حالت زننده ای در کنار هم خوابیده بودند...

 

عکس های گرفته شده را در ادامه مطالب ببینید...!!!!!



ادامه مطلب ...


شنبه 15 تير 1392برچسب:چرا دانشگاه ها رو خارج شهر می سازن؟, :: 19:36 ::  نويسنده : امیرعلی

 

 

حالا گاوداری و مرغداری و پرورش اسب و این چیز ها رو

خارج شهر میسازن قابل درکه برام !


اما نمی فهمم دیگه چرا دانشگاه ها رو خارج شهر می سازن؟:|
 



شنبه 15 تير 1392برچسب:مانکن, :: 19:29 ::  نويسنده : امیرعلی

 

امان از دسته این مانکنای جلویه مغازه هأ امروز دماغ یکیشون و گرفتم

 

بهم گفت مرض داری ؟ نگو صاحب مغازه بود!! 



شنبه 15 تير 1392برچسب:داستان کهن ایرانی مرد آب فروش , :: 19:21 ::  نويسنده : امیرعلی

 

 

مرد آب فروش ( حتما بخونيد )


در زمان ساسانیان مردی در تیسفون زندگی میکرد که بسیار میهمان نواز بود و شغلش آب فروشی بود.
روزی بهرام پنجم شاهنشاه ایران (ساسانی) با لباسی مبدل به در خانه ی این مرد میرود و می گوید که از راه دوری آمده و دو روز جا می خواهد . آن مرد بهرام را با شادی می پذیرد و می گید بمان تا بروم و پول در بیاورم. مرد میرود و تا میتواند آب میفروشد و سپس با میوه و خوراک نزد بهرام باز میگردد. بهرام به میهمان نوازی مرد اطمینان پیدا میکند ولی می خواهد آن مرد را بیشتر امتحان کند.
بنابراین تا قبل از آمد مرد به دربار رجوع می کند و می گوید دستور دهید که هیچ کس حق ندارد از این مرد در سطح شهر آب بخرد.فردای آن روز مرد آب فروش به بهرام میگوید که بمان تا بروم و قدری پول در بیاورم. مرد آب فروش هرچه در بازار گشت هیچ کس از او آب نخرید. در آخر مرد آب فروش که دید نمیتواند برای میهمان خویش آب تهیه کند مشک آبش را فروخت و میوه و خوراک نزد بهرام برد.
بهرام او را گفت: تو چگونه پول در آوردی . مگر نگفتی که کسی از تو آب نخرید. مرد گفت : مشک آب خویش را فروختم. تو نگران نباش و میل کن فردا رود برای خویش فکری خواهم کرد. بهرام پس از این واقعه فردای آن روز به دربار رجوع کرد و باز با لباسی مبدل نزد پولدارترین تاجر شهر که از اشراف نیز بود رجوع نمود و گفت من میهمانم و امشب را جا می خواهم . مرد نه تنها بهرام را نپذیرفت بلکه با ضرب تازیانه او را از منزل بیرون کرد . فردای آن روز بهرام در حالی که بر تخت سلطتنت جلوس کرده بود آن دو مرد یعنی تاجر و آب فروش را اظهار کرد. هر دوی آنان که دیدند آن مرد شخص شاه شاهان – امپراطوری ایران بوده بسیار هراسیدند.
بهرام از مرد آب فروش بسیار تشکر و سپاسگزاری کرد و او را به سبب رفتار نیکویش با مهربانی پذیرفت.
بهرام دستور داد که تمام اموال مرد تاجر را بگیرند و به مرد آب فروش بدهند
تا یا بگیرد که انسان حتی اگر در اوج تنگدستی و فقر باشد باید شرافت – مردانگی و مهمان نوازی خویش را حفظ کند.

 

افسوس و افسوس چه آدم هاي بزرگي در ايران كهن زندگي ميكردنند

كه همه آنها به فراموشي شپرده شده اند .

 




پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:سه تا دروغ هست که تو زندگی زیاد میشنوی , :: 1:10 ::  نويسنده : امیرعلی


سه تا دروغ هست که تو زندگی زیاد میشنوی :
.
.
.
.
1 - عاشقتم

2- تا آخر عمرباهات میمونم

3-دیفرانسیل و انتگرال يه روزى به دردتون میخوره!



پنج شنبه 13 تير 1392برچسب: نذری, :: 1:9 ::  نويسنده : امیرعلی

 

امروز به دختر همسایه بغلیمون گفتم:

امسال سعادت نداشتیم نذری شما رو بخوریم...
برگشته بهم می گه:

سعادت نمی خواست، اگه قد یه نخود شعور داشتی و تو این 15 سال

یه بار به جای «خدا قبول کنه» یه گل رز می ذاشتی تو ظرف و پس می دادی

الان با 4 تا توله هامون پای دیگ بودیم!! 




پنج شنبه 13 تير 1392برچسب:هیچ وقت ایده هاتون رو به یک زن نگید , :: 1:5 ::  نويسنده : امیرعلی

 

پسر به دختر:

من پدرم پیره و 92 سالشه و به همین زودی ها میمیره و من پولدار میشم !

همسر من میشی ؟؟


دختر: نه !!!
.
.
.
... .
.
.
چند روز بعد پسر فهمید اون دختره شده مادر جدیدش....!

 

نتیجه اخلاقی : هیچ وقت ایده هاتون رو به یک زن نگید !!



سه شنبه 11 تير 1392برچسب:دکتر شدن یکی از راحت‌ترین کارهای دنیاست, :: 10:56 ::  نويسنده : امیرعلی

دکتر شدن یکی از راحت‌ترین کارهای دنیاست.


هر کس پیشتان آمد، اول برایش آزمایش خون بنویسید !


و وقتی جواب آزمایش را آورد، ورقه را نگاهی بیندازید و بگویید:


« مشکل‌تون عصبیه »



سه شنبه 11 تير 1392برچسب:داستان علت خلقت مگس؟! , :: 10:53 ::  نويسنده : امیرعلی

داستان علت خلقت مگس؟! 



غلامي کنار پادشاهي نشسته بود. پادشاه خوابش مي آمد،

اما هر گاه چشمان خود را مي بست تا بخوابد، مگسي بر گونه او مي نشست

و پادشاه محکم به صورت خود مي زد تا مگس را دور کند.

مدتي گذشت، پادشاه از غلامش پرسيد:

«اگر گفتي چرا خداوند مگس را آفريده است؟»

غلام گفت:

«مگس را آفريده تا قدرتمندان بدانند بعضي وقت ها زورشان حتي به يک مگس

هم نمي رسد.»



سه شنبه 11 تير 1392برچسب: عمه , :: 10:51 ::  نويسنده : امیرعلی

یه عمه دارم، خدایش خیلی آدم خوبیه،

 

خداوکیلی حقش بود که خالم باشه!



سه شنبه 11 تير 1392برچسب:داف دانشگاه , :: 10:38 ::  نويسنده : امیرعلی

 

یکی از فانتزیام اینه که


داف دانشگاه بخوره زمین همه بهش بخندن...

بعد من برم دستمو دراز کنمو بگم بلند شو عزیزم...

تا حالا سقوط یک فرشترو ندیده بودم...و در حالیکه اشک تو چشای اون

دافه جمع شده حراست دانشگاه یکی از آهنگای آروم انریکرو بذاره و منو دافه

تو افق محو بشیم...

دوستامم ازمون فیلم بگیرن...به بچه های محل نشون بدن پرچمم بره بالا...



دو شنبه 10 تير 1392برچسب:دختره داره میره عروسی , :: 19:29 ::  نويسنده : امیرعلی

 

 وای حال میده دختره داره میره عروسی دو تا دستتو

صابونی کنی

بزنی به صورتش تا میتونی فرار کنیاااا



شنبه 8 تير 1392برچسب: خواهرم دوستشو آورده خونه, :: 15:41 ::  نويسنده : امیرعلی

 خواهرم دوستشو آورده خونه. مامانم هیچی نگفت.............

حالا همین دخدره رو رو اگه من آورده بودم....

واویلا بود همیشه بین بچه ها فرق میذارن

بعد می گن نه همشون یه اندازه برامون عزیزن!!!!!!!؟




شنبه 8 تير 1392برچسب:ﺧـــــﻮﺍﺑﯽ؟, :: 14:5 ::  نويسنده : امیرعلی
 
ﺩﯾﺸـــﺐ ﺧـــﺪﺍ آروم ﺻـــﺪﺍﻡ ﻛـــﺮﺩ ﻭ ﮔﻔــــﺖ : ﺧـــــﻮﺍﺑﯽ؟

ﻋﺸــــﻘﺖ دارد ﻗــــﺮﺑﻮﻥ ﯾــــﻜﯽ ﺩﯾــــﮕـﻪ ﻣﯿــﺮﻩ...

ﺍﻭﻧـــﻮﻗﺖ ﺗــــﻮ راحت ﺧﻮﺍﺑﯿــــﺪﯼ؟! ..؟!

ﻟﺒﺨﻨــــﺪﯼ زدم و ﮔﻔﺘــــﻢ : ﺧـــــــــﺪﺍ " جونم

اين همون ﻣﺨــــﻠﻮﻗﯽ هست ﻛـﮧ ﻭﻗﺘــﯽ ﺁﻓﺮﯾﺪﯾـــﺶ به خودت ﺁﻓـــــﺮﯾﻦ گفتى !!!




شنبه 8 تير 1392برچسب:آشغال , :: 13:25 ::  نويسنده : امیرعلی

دقت کردین وقتی مهمون میاد

 

آشغال ریزه های روی قالی چقدر به چشم میان و بزرگ میشن؟!

 

اصلا میان جلو سلام واحوالپرسی میکنن....!

 



شنبه 8 تير 1392برچسب: الکتریکی , :: 13:23 ::  نويسنده : امیرعلی

رفتم الکتریکی محلمون گفتم: زنگ درمون خرابه

یاروگفت: برو میام درست میکنم

هرچی منتظر شدم نیومد

رفتم مغازش میگم چرا نیومدی؟

میگه اومدم هر چی زنگ زدم هیچکس درو باز نکرد :|!!!!!

 



 

 

یه خانم دارم مااااااااااااااااااااااااااااا ااااه

دست پخت عالی ، کدبانو ، پر احساس ، زیبا ¦

حجابش که ۲۰  ¦

خوش اخلاق و اهل فکر و ¦

خلاصه کم از خانمی هیچی کم نداره ¦

فقط مشکل اینه که :

دقیقاً نمی دونم کیه و کجاست ¦

ولی عاشقشم ، خدا حفظش کنه

 



شنبه 8 تير 1392برچسب: زبان ایرانی مختصرترین زبان دنیاست؟, :: 13:14 ::  نويسنده : امیرعلی

آیا می دانید زبان ایرانی مختصرترین زبان دنیاست؟

مثال: معال جمله ی «میری سریع این کار رو انجام میدی و برمیگردی» یک کلمه است.

«اومدیا»!

 



شنبه 8 تير 1392برچسب:اعتماد, :: 13:11 ::  نويسنده : امیرعلی

 

 

این روزا فقط میشه به عزرائیل اعتماد کرد

 

چون حداقلش اینکه قصد و نیتش مشخصه !

 



به بعضیا باید گفت : کم پیدایی الحمدالله !

 



شنبه 8 تير 1392برچسب:عاشقانه ترین حرف دوران نامزدی, :: 12:53 ::  نويسنده : امیرعلی

 

عاشقانه ترین حرف دوران نامزدی

 


    “اول تو قطع کن” !



شنبه 8 تير 1392برچسب:شوخی , :: 12:42 ::  نويسنده : امیرعلی
بابام : میخوام این ترم معدلت ۱۸ بشه !
من : باشه ! من این ترم معدلم ۲۰ میشه !
بابام : شوخی میکنی… !؟
من : خودت سر شوخی رو باز کردی!!!

 



شنبه 8 تير 1392برچسب:لب , :: 12:41 ::  نويسنده : امیرعلی
 
بعضی وقتا بد نیست لب بالاییت رو با لب پایینت آشنا کنی
 
و دهن گرامیتو ببندی
 
قابل توجه بعضی ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 



شنبه 8 تير 1392برچسب:به سلامتیه دختری که, :: 12:34 ::  نويسنده : امیرعلی

به سلامتیه دختری که دوست پسرشو با یکی دیگه دید ,نرفت داد و بیداد

راه بندازه آبروی پسره بره قشنگ رفت سوار ماشینش شد و جُفتشون رو

 

زیر کرد ... خیلی هم شیکو مجلسی . . .!خخخ



جمعه 7 تير 1392برچسب:خدا خیلی بخشندست, :: 8:37 ::  نويسنده : امیرعلی
زنه شوهرش رو واسه نماز صبح بیدار کرد شوهر گفت بذار کمی دیگه
بخوابم بعدا قضا می خونم .
 
زن گفت نمیشه شرع گفته نماز رو باید به وقت خودش بخونی.
مرد گفت ولی شرع گفته میتونین تا چهار تا زن هم داشته باشین.
زن گفت بخواب عزیزم هروقت خواستی نمازت رو قضا کن،
 
خدا خیلی بخشندست.....!!!!!!!!!!!!!!


جمعه 7 تير 1392برچسب:منت‌, :: 8:35 ::  نويسنده : امیرعلی

آدم‌ها را باید از روی منت‌هایی که وسط دعوا سر آدم می‌گذارند شناخت



جمعه 7 تير 1392برچسب:تجربه, :: 8:33 ::  نويسنده : امیرعلی

 

تجربه بهم ثابت کرده که از یه سنی به بعد
دیگه نباید در پیشگاه والدین گرامی از افعال پرسشی استفاده کرد!
 
برای مثال:
 
میشه من امشب با دوستام برم بیرون؟ (شکل غلط)
 
من رفتم بیرون! (شکل صحیح) ..!!


جمعه 7 تير 1392برچسب:یه قانونی هست که میگه :, :: 8:8 ::  نويسنده : امیرعلی

یه قانونی هست که میگه :

 


یه آبدارچی وقتی که باهات قهر میکنه ، چایی‌تو قطع نمیکنه ،

توش   میش*اشه  >>>>!!!!!!



جمعه 7 تير 1392برچسب:جوجه, :: 8:7 ::  نويسنده : امیرعلی

پنج تا جوجه میرن حمام، یکدفعه 4تاشون جیغ میزنن

 

  میدونی چی شد !؟

 

 

    

.

.

.

.

  یکی شون جوجه خروس بوده!!


درباره وبلاگ


كليه مطالب طنز ميباشد . قصد ما نشوندن خنده بر لب های شماست و اينجا همه چيز داريم جز توهين به كسي و سياست. یا حق
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مطالب بامزه و خنده دار ، اعتراف هاي بامزه .خاطرات با مزه . س و آدرس sooti.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2753
بازدید دیروز : 433
بازدید هفته : 3522
بازدید ماه : 13225
بازدید کل : 263321
تعداد مطالب : 2312
تعداد نظرات : 5740
تعداد آنلاین : 1



تماس با ما
تماس با ما
تماس با ما
تماس با ما
تماس با ما
تماس با ما