مطالب بامزه و خنده دار ⎝⓿⏝⓿⎠ ، اعتراف هاي بامزه .خاطرات با مزه . سوتی ها بامزه.چرت و پرت،.. مطالب بامزه و خنده دار |
|||
میگم این خارجیام مث ما بدبختنا. رفته بودیم سوئد مارو دیده بودن بهمون میگفتن خارجی!!!!! هرچی می گفتیم بابا ما ایرانی ایم ، شماها خارجی این. می گفتن نه ما سوئدی ایم شما خارجی این.شکسته نفسی میکرد به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان پزشک پرسیدم شما چطور می فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:انشا یک بچه دبستانی در مورد خارجی ها (خیلی خوبه از دست ندین), :: 18:25 :: نويسنده : امیرعلی شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب: موضوع انشای این روزهای مدارس کشور: , :: 18:19 :: نويسنده : امیرعلی موضوع انشای این روزهای مدارس کشور:
شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب: تفاوت زن با دوست دختر!!! , :: 18:14 :: نويسنده : امیرعلی تفاوت زن با دوست دختر!!! شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب: ﻗﺪﯾﻤﯽﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻣﻮﺛﺮﺗﺮﯾﻦ ﺭﻭﺵﻫﺎﯼ ﻫﻤﺴﺮﯾﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ, , :: 18:12 :: نويسنده : امیرعلی
ﻗﺪﯾﻤﯽﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﻣﻮﺛﺮﺗﺮﯾﻦ ﺭﻭﺵﻫﺎﯼ دختر بازی ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ،
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:میخواین دخترارو بزاری سر کار , :: 21:57 :: نويسنده : امیرعلی میخواین دخترارو بزاری سر کار فقط بهشون بگین میتونم یه چیزی بهت بگم؟
بعد که گفت اره بگو هیچی ولش کن :دی
یعنی دیگه مگه ولت میکنن؟ :)) یه نکته رو دقت کردید که توسریالهای ایرانی خانومها به هیچ وجه
دستشویی نمیرن.........!!!!!!!
پیشاپیش مرگ خودمو در یکی از زلزله های ایران تسلیت
میگم!!
غضنفر ميميره ميره اون دنيا، ازش ميپرسن چي شد مُردي؟ ميگه داشتم شير ميخوردم ! ميگن: شيرش فاسد بود؟ ميگه نه بابا، گاوه يهو نشست !!!!!! پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب: پیدا کردن یه دختر وفا دار, :: 21:47 :: نويسنده : امیرعلی پیدا کردن یه دختر وفا دار
چرا زنا دکتر زنان دارن، کودکان دکتر اطفال دارن!
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﺮﺷﯽ ﻣﺨﻠﻮﻁ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻩ
پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:فیس و افاده ی منشی دکترا, :: 21:44 :: نويسنده : امیرعلی
دقت کردین فیس و افاده ی منشی دکترا از خود دکترا بیشتره ؟
یکی بیاد پوشک کودک درونمو عوض کنه
دختران و خانومای عزیز ، توجه کردین
واقعا شانس آوردیم همه بیماریها رو خارجی ها کشف میکنن دیشب پارک بودم
تا حالا دقت کردین
در جوابِ کسی که بهت میگه:
بچه که بودم، وقتی اسفناج می خوردم حس می کردم زورم بیشتر شده و میرفتم توی کوچه دعوا ! کتک می خوردم، بر می گشتم به ملوان زبل فحش می دادم! هفته اول سال تحصیلی بود. با رفقیم رفته بودیم دانشگاه ولی کلاس تشکیل نشد وقتی تو سالن بر می گشتم، دیدیم یک کلاس 12-10 تا دختره ولی هنوز استاد نیومده. این دوستم هم کلا سرش درد می کرد واسه اذیت کردن. سنش هم بالا بود. گفت من به جای استاد می رم سر کلاس، تو 3-4 دقیقه دیگه بیا صدام بزن جیم شیم. رفت داخل بلند گفت سلام بچه ها، همین جور تخته پاک کن رو برداشت داشت تخته رو پاک می کرد، می گفت سال جدید تحصیلی رو تبریک می گم، که یکی از دخترا گفت: "استاد که سر کلاسه!" من از شیشه در نگاه می کردم، دیدم استاد خانمه و وسط بچه ها نشسته! رفیقم کلا سرخ شده بود ولی کم نیاورد، گفت: ببخشید! فکر کنم کلاس رو اشتباه آمده ام! بعد اومد بیرون، من افتاده بودم کف سالن داشتم می خندیدم! پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب: اعتراف می کنم توی بچگی, :: 21:27 :: نويسنده : امیرعلی
اعتراف می کنم توی بچگی یه دوست داشتم به اسم گلنوش که همسایه دیوار به دیوارمون بود. از دیوار کنار تختم سعی کرده بودم یه تونل به اتاقش بزنم، اما متاسفانه وسط راه به آجر برخورد کردم! هیچی! تازه کلی فحش هم از مامانم خوردم! استاد پرسید چرا سمت راست کلاس همیشه شلوغ تر از سمته چپه؟
گفتیم چون وایرلس این طرف بهتر آنتن می ده! دچار یاس فلسفی شد! دبیرستان دخترونه: پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب: همسایمون برای دخترش پراید صفر خرید, :: 21:9 :: نويسنده : امیرعلی
همسایمون برای دخترش پراید صفر خرید.....!!!! فک کنم دیگه وقتشه از تنهایی درش بیارم!!!! خارجيه قبل غذا: خدايا ممنون به خاطر نعمت هايي که دادي. پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب: بزرگترین کابوس یه دختر چیه؟, :: 21:4 :: نويسنده : امیرعلی دختر:عزیزم ، چی کار داری می کنی؟ پسر: پشه می کشم. دختر: چند تا کشتی؟ پسر: پنج تا....دو تا نر(مرد) و سه تا ماده(زن) دختر(با تعجب) : از کجا فهمیدی؟ پسر:سه تا شون جلو آیینه نشسته بودن، دو تا شون جلو مانیتور!!! پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:اس ام اس باحال باحال خوندنی, :: 21:1 :: نويسنده : امیرعلی دیدم یه شماره غریب اس ام اس داده: "چطوری مهندس بی معرفت؟" برمی گرده طرف تو." از دانشگاه برگشتم اومدم دم خونه دنبالت بريم بيرون با هم دور بزنيم. پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:من گربه ام؟ درنده ام؟ , :: 20:57 :: نويسنده : امیرعلی دقایقی پیش مامانم سراسیمه اومده تو اتاقم می گه:
چی ام که فکر کردی یه بسته گوشت خام و یخ زده رو می تونم برداشته باشم؟ موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||
|